نمی دونم دقیقا باید چی کار کنم... اینو میدونم که نباید بعد از فارغ التحصیل شدن ساعتای زیادی رو تو خونه بمونم... دوست دارم برم سر کار!
مسخره اس نه؟! آدم وقتی سرش شلوغه هزار تا کار دوست داره انجام بده و واسه خودش هزارجور برنامه میریزه که وقتی بیکار شد انجامشون بده ولی به محض اینکه سرش خلوت میشه همشونو یادش میره....
الان بزرگترین خواسته ام پیدا کردن یه کار درست حسابیه... که دوستش داشته باشم و حقوق کافی داشته باشه... به پول احتیاج دارم
تازگیا افتادم به مثنوی خوندن... اتفاق خوبیه... البته دیرفهمه یه جورایی برام....
واااای چقد کتاب هست که میخوام بخونم...
قحط معنی در میان نامها...
از این عبارت خیلی خوشم اومد...:))))