قرار ملاقات با آینه!

روایت یک زندگی در بدون سانسورترین حالت ممکن

قرار ملاقات با آینه!

روایت یک زندگی در بدون سانسورترین حالت ممکن

اون

تو ریدر میبینم که وبلاگشو بروز کرده

همونجا میخونمش

یه جورایی نوشته که

دیگه خواننده ای نداره وبش

و خودش فقط مونده

و مینویسه که تنها خواننده وبش

یعنی خودش

بیاد و بخوندش....

بعد میخوام بهش بگم که

احمق جون تو هم مث خودمی

وقتی ملت میان طرفت

ناز میکنی

و میرونیشون

و وقتی تنها میشی....

آآآآآآهههه

اصلا از اول واسه همین ازت خوشم اومد که

شبیه بودیم...

حالام از تنهایی بمیر

هرچند میدونم که

حتی اگرم از تنهایی بمیری

نات این ا مانث آو ساندیز

آرزو نخواهی کرد

که یکی مث من همدمت باشه

بی لیاقت!!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد